خانمی بعد از ساعتها کار، دفتر کارش را ترک میکند؛ او کودکی را میبیند که کنار جاده ایستاده و در حال گریه کردن است. این خانم دلش به حال کودک میسوزد،بنابراین از او دلیل گریهاش را میپرسد. کودک توضیح میدهد که گم شده و ازخانم میخواهد که او را به خانهاش برساند و کاغذی را به او میدهد که آدرس خانهاش روی آن نوشته شده بود.
زن که فرد مهربانی بوده، تصمیم میگیرد کودک را به خانهاش برساند؛ بدون اینکه به چیزی مشکوک شود.وقتی به خانه میرسند، زن زنگ در را میفشارد اما دچار برقگرفتگی شده و بیهوش میشود.فردا صبح وقتی به هوش میآید، میبیند که لخت، در خانهای خالی روی تپهای است او حتی متجاوزان را ندیده بود به همین خاطر است که این روزها، جنایتکاران افراد مهربان را نشانه گرفتهاند.دفعه بعدی که اتفاق مشابهی برای شما رخ داد، هیچوقت کودک را به مکانی که میگوید، نرسانید و در صورت اصرار و التماس او، او را به ایستگاه پلیس تحویل دهید. بهترین کار در حق بچههای گمشده، تحویل به ایستگاه پلیس است. لطفا این موضوع را به تمام دوستان و همکاران خانم خود، و آقایانی که دوست یا همسر دارند، بازگو کنید. بیان این واقعییت حتی برای هزاران بار، بهتر از وقوع یک فاجعه دیگر است.
این موضوع از طرف یکی از دوستان برایم ارسال شده واز من خواسته به هر صورتی که شده اطلاع رسانی کنم شما هم در امر اطلاع رسانی ما را یاری کنیدخیلی ناراحتکننده است که امروز نمیتوانیم حتی به بچهها کمک کنیم!
خانمها! لطفا؛خواهشا ؛مواظب خودتان باشید!